محمد عنبرسوز|شهرآرانیوز، دومین اثر بلند حسین دارابی که قبلا با فیلم چالش برانگیز «مصلحت» نشان داده بود به موضوعات ملی و استراتژیک علاقه دارد، به برشی از زندگی شهید داریوش رضایینژاد، یکی از دانشمندان هستهای برجسته که توسط عناصر خارجی ترور شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد، میپردازد. دارابی که تلاش میکند تا به فیلمساز مضامین ملی تبدیل شود، در این فیلم هم موضوع بکر و قابل عرضهای را انتخاب کرده و هیچ بعید نیست که برای این انتخاب، از فیلم موفق «بادیگارد»، ساخته ابراهیم حاتمیکیا، هم الهام گرفته باشد. با این حال، «هناس» هم در فیلمنامه و هم در اجرا ضعفهایی دارد که مانع از بروز جذابیتهای مضمونی آن میشوند. این در حالی است که «هناس»، از منظر تلاش عواملش برای بازنمایی جنایت هولناکی که ایران را اندوهگین کرد، اثری قابل ستایش و درخور توجه است.
فیلمنامه «هناس» نه تنها در دیالوگ نویسی قدرتمندانه عمل نمیکند، بلکه به لحاظ ساختاری هم عرصه را بیش از حد بر خودش تنگ کرده و با اضافه کردن شخصیتهای بدون کارکرد به متن، مانع از پرورش احساس جاری در میان زوج اصلی قصه شده است.
وقتی قرار است یک فیلم سینمایی زندگی شهیدی عالی مقام را از سپهر همسر او روایت کند، تمرکز بر ارتباط بین زوج اصلی و شیوه تعامل معنوی میان ایشان از بالاترین اولویت برخوردار است؛ ظرفیت قابل توجهی که «هناس» نمیتواند به خوبی از آن استفاده کند. در این مورد، به صراحت میتوان گفت که ارتباط عاطفی میان شخصیت شهید رضایینژاد و همسرش درنیامده و تا سکانسهای پایانی فیلم، حتی یک موقعیت یا کنش تاثیرگذار عاشقانه هم جلوی دوربین نمیرود. کافی است نوع ارتباط داریوش و همسرش را با کنشهای عاطفی بالغانه حیدر ذبیحی و راضیه در «بادیگارد» مقایسه کنید تا به ضعفهای پرداخت ارتباط زوج اصلی «هناس» پی ببرید.
از سوی دیگر، نویسندگان «هناس»، با اقدامی نسنجیده و تسلیم شدن در برابر گرایشهای فکری خود، فضای گنگستری را به این فیلم تزریق کردهاند. شخصیت منفی غیر قابل توجیهی که در متن فیلمنامه گنجانده شده، نه تنها به جذابیت این اثر کمک نمیکند، بلکه اغراض اصلی تولید چنین فیلم مهمی را هم زیر سوال میبرد. حضور شخصیت منفی در این فیلم (با بازی وحید رهبانی) فضای «هناس» را از یک فیلم آرمانگرایانه و معنوی منحرف و به سمت یک تریلر جاسوسی هدایت کرده است. این دقیقا اشتباه غیر قابل جبران فیلمی است که، به سبک فیلمهای اجتماعی متوسط، جریان خطرناک و ایران ستیزانه استکبار جهانی را تا حد یک نوع کارشکنی یا بدخویی حاصل از اختلافات شخصی، پایین میآورد. در واقع، «هناس» در نمایش ماهیت دشمن به مخاطبش آدرس غلط میدهد و ذهنها را از موضوعات مهمتر منحرف میکند.
ایفای نقشهای اصلی فیلم «هناس» بر عهده بهروز شعیبی و مریلا زارعی است؛ بازیگرانی کاربلد و خوشنام، اما از جهانهایی متفاوت، با سبکهایی که جنسشان در چنین ترکیبی ناهمگون به نظر میرسد. بهروز شعیبی حضوری ثمربخش و به اندازه در نقش شهید رضایینژاد داشته و برای اجرای نقشی که از خط بیرون نزند و درگیر شعار نشود، تلاش زیادی کرده است.
این هنرمند مشهدی که چهرهای محبوب و آشنا برای عموم مخاطبان سینما و تلویزیون ایران است، از سن نوجوانی با حضور در «آژانس شیشهای» به قلب مخاطبانش راه یافته و سپس، با ایفای نقشی ماندگار در «طلا و مس» و بعدتر کارگردانی آثاری همچون «دهلیز»، «پرده نشین» و «دارکوب»، وجهه قابل توجهی برای خودش دست و پا کرده است. شعیبی را با جنس اجرای آرام و موقرش میشناسیم؛ اما او، به عنوان بازیگر، در سالهای اخیر به خوبی از این سرمایه استفاده نکرده است. بازیگر نقش شهید داریوش رضایینژاد، اگرچه دقیق و فکر شده جلوی دوربین «هناس» ظاهر شده است، اما میتوانست، با دقت و تمرکز بیشتر، ظرافتهای این نقش را به مراتب بهتر از این رنگآمیزی کند. شاید وقت آن رسیده باشد که شعیبی از میان کارگردانی و بازیگری یکی را برگزیند؛ پیش از آنکه هر دو جایگاه را نزد مردم خدشهدار شده بیابد.
در نقطه مقابل، مریلا زارعی ایفاگر نقش اصلی زن این فیلم است؛ بازیگری که همین روزها با نقش مهد علیای سریال «جیران» در شبکه نمایش خانگی حضور دارد. زارعی در سالهای اخیر اغلب نقشهای مادرهای نسبتا مسن را ایفا کرده و این موضوع در همان ابتدای مسیر، پذیرش بازی او در «هناس» را برای مخاطبان اثر دشوار میکند. اجرای برونگرایانه مریلا زارعی در این فیلم کاملا ساده و بدون ظرافت خاصی از آب درآمده؛ بالاخص در مهمترین سکانس این اثر که نه جایگاه دوربین میتواند انتظارات را برآورده کند، نه بازی مریلا زارعی و نه جلوههای ویژه اغراق آمیز.